زنداداشم چن روزه موهاشو کوتاه کرده کامل پسرونه زده انگار دو سانته موهاش انقد کوتاهه قبلش بلند بود کم مونده بود برسه ب زانوش بعد من تا دیدمش کلی تعریف کردم ازش گفتم خوشگل شدی و اینا خودشم گف اره راحت شدم
..دیروز بعد ظهر رفته بودیم خرید منو زنداداشم و خواهرش و دخترخالم بعد رفتیم ی چیزی بخوریم اونجا مث این ک حرف مو شده بینشون من سرم ت گوشیم بود اون لحظه اصلا حواسم نبود بهشون یهو دختر خالم زد از دستم گفت توام برو موهاتو کوتاه کن دیگه ( موهای منم بلنده) بعد این حرفو با خنده گفت منم برگشتم گفتم ن بابا مگه دیوونم خودمو نقص دار کنم😐این نظرو راجب خودم دادم وگرنه مو کوتاه خیلی خوشگله من غلط کنم راجب بقیه نظر بدم ، خلاصه یهو یادم افتاد زنداداشم کوتاه کرده و من چ گندی زدم زود همون لحظه گفتم بخدا با تو نبودم خودمو میگفتم ب ت خیلی میاد ناز شدی
امروز داداشم زنگ زده میگه چی گفتی بهش ناراحتش کردی میگه ایشالا موهای خواهرت بریزه حسودیش میشه ب من😐