حالا اون خانمه ی بچه از دست داده تو تصادف سال ۱۳۵۹ ...که داخل اون جیپ قدیمی ۲ تا مرد بودن با ۲ تا زن .
حالا شوهر اون زنه بخاطر یادآوری گذشته داخل خانه سالمندان رفته چون خودش رو مقصر میدونه و همیشه خواب میبینه که داره ی نوزاد دفن میکنه .اون زنه فکر کنم اون موقع حامله بوده که تصادف کرده .حالا بعد گذشت این همه سال اومده و حس انتقام از عبدالرضا اکبری داره که میشه پدر شبنم قلی خانی.از طرفی مادر دختره که الان مهرانه مهین ترابی هست و دکتره زنان هم هست ،،،علاقه داره این خانوم رو ببینه،