بابامو اورد بالاسرم گفت برش دار ببرش
درصورتی که من ازش ناراحت بودم
از شب قبل بهش گفته بودم بیا باهم باشیم
شبش بهش گفتم برو حموم وبیا
ولی بی محلی کرد و رفت خوابید
من فقط بهش گفتم کارای بچه رو بکن تا من زود شام بیارم تا وقت بشه توام استراحت کنی و برنامه داشته باشیم
ولی گفت من کششو ندارم
گفتم پس کششو نداری؟ گفت برا کارا بچه میگم
منم گفتم باشه
بعد یهو خودش رفت کارا بچه رو کرد و رفت خوابید
برا شام بیدارش کردم گفت هیچی نمیخوام هیچی نمیخوام
بعدم نصف شب دعوامون شد