خانواده شوهر

🤣🤣🤣🤣

من ده ساله مشکلات از مال تو بدتر رو دارم باهاشون

منم مشکل شما رو دارم و جنگ اعصاب دارم هر دقیقه

جوابشونو بته چند بار درست میشن 

اگه هم شرایط اینو داری قطع ارتباط کنی که بهتر

منم وضعم همین بود خیلی اذیت شدم آخرش دیدم دستام پسرم از اعصاب داره می‌لرزه قطع ارتباط کامل کردم نه میرم نه میان تلفنشونم جواب نمیدم آنقدر راحتم ک نگو

من 23 ساله دارم این رفتارا رو تحمل میکنم یکی دوسال اول خیلی سخت بود که بتونم با کنایه هاشون کنار بیام. حتی تصمیم گرفتم رفت و آمد نکنم و توی دورهمی ها نباشم اما بعد دیدم کناره گیری بدترین راهه، چون باعث میشدم اونا به خواسته شون برسن و منو از خودشون دور کنن. حالا همه جا میرم یعنی هرجا که دعوت باشیم از اونا زودتر میرم و این باعث شده که حرصشون دربیاد. همش بهم میگن چقدر پوستت کلفته که هر چی میگن انگار نه انگار، ولی خودم احساس رضایت میکنم که  با خونسردیم، تا این حد لجشون در میاد. البته ناگفته نمونه که کنایه ها و متلکهاشون هیچوقت تمومی نداره. اینو هم بگم سعی میکنم همیشه توی همه مباحثشون، بیشترین شرکت رو داشته باشم و خودمو دست کم نمیگیرم.... گاهی خودمم فکر میکنم پوستم کلفته ولی واقعا توی آرامشم تاثیر داشته 

کنار که نیومدم اما خب مگه چاره دیگه ای هست؟

ببین مال من فقط یکی از خواهرشوهرام عوضیه و بقیه خوبن

البته همون یکی اندازع ده نفر حرص میده

یکیم مادرشوهرمه که همین عوضی یادش میده 

مثلا اکثر مهمونیا نمیذاره منو بگن

فقط مهمونیایی که مردا هم هستن چون پددشوهرمم درجریانه به ما میگن

مادرشوهرم خودش خوبه ولی دخترش بینمون فتنه میریزه

با حسادتاشونم کار ندارم انقدر حسودی کنن تا بترکن.من کار خودمو میکنم و برامم مهم نیست اونا میسوزن یانه