یاد آدمای سمی خانوادم افتادم. یاد دعوا های داداشم و داد و دعوا هاش... ساعت 12 شب از صدای دعوا بیدار میشدم و جرأت نمیکردم از اتاقم بیام بیرون ببینم چه خبره... چقدرررر متنفرم از این آدما که بزرگ تر میفهمن نه حرمت سرشون میشه... امشب پایتخت رو که دیدم لحظه به لحظه اون روزا اومد جلو چشمام. به سختی جلو بغضمو گرفتم که شوهرم چیزی نپرسه. نمیدونم چرا دلم خواست تاپیک بزنم در این مورد... خلاصه تجربه مشابه اگه دوست داشتید بگید
خب دیگه نشون میده خانواده واقعی گاهی دعوا هم دارن ولی همیشه پشت همن
چقدر این مدل رو در رویی ها تو خانواده سخته و نفس تنگ اوره
خدایا «حیات» ما رو چنان قرار بده ک در « ممات»ما «مردم» اندوهگین و«هرزهگان»شادمان شوند. وهذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان! من هموطنانی در ترکیه ،سوریه،یمن،امریکا،فلسطین،عراق ،فرانسه ،لبنان و... دارم و بیگانگانی در شهرهای ایرانم 💔همین قدر تلخ💔.
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
تقریبا همه ی خانواده های همچین تجربیاتی داشتن برای همین حتی تو سریالم نشونش دادنمهم اینه همین خانواد ...
آفرین دقیقا همینه
قرار بود با هر بهانه بگن قطع ارتباط این خانواده دور هم نبود
خدایا «حیات» ما رو چنان قرار بده ک در « ممات»ما «مردم» اندوهگین و«هرزهگان»شادمان شوند. وهذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان! من هموطنانی در ترکیه ،سوریه،یمن،امریکا،فلسطین،عراق ،فرانسه ،لبنان و... دارم و بیگانگانی در شهرهای ایرانم 💔همین قدر تلخ💔.
تو همخانواده ای هست دیشب میرقصیدن امشب دعوا داشتند ولس من برعکس شما حقو نمیدم ب نقی ۲طرف ب یک اندازه حق داشتند و زندکی پر از دخالت اطرافیان شده پر از نارضایتی
اصل قضیه اینه ک همه خودشون رو عقل کل میگیرن . تا حدی جلو میرن تا حدی گاز میدن ک دیگ براش هیچ پدال ترمزی جواب نمیده . گاهی وقتا لازمه چاک دهن بسته باشه . گاهی وقتا لازمه زندگی اطرافیانو ب حال خودش رها کنیم . فضولی دخالت یا هرچی فقط باعث خراب شدن اون قضیه اون زندگی و بدتر شدن مسئله میشه
تو همخانواده ای هست دیشب میرقصیدن امشب دعوا داشتند ولس من برعکس شما حقو نمیدم ب نقی ۲طرف ب یک انداز ...
نه منم حقو نمیدم به نقی یا به بزرگتری که مقصره... فقط یاد خاطرات بچگیم افتادم یاد ترسی که به جونم می افتاد از صدای بلند... کلا به خاطر همین از آدمایی که به خودشون اجازه میدن توی جمع اینطوری صداشون بلند کنن روی بقیه بدم میاد