از اینکه نمیتونم کاری برای پسرم بکنم دلم گرفته دخترم ۲ سالشه خیلی خوبه از نزادی اونطور که خودم میخواست بوده ولی پسر ۶ سالم فقط وقتی دنیا اومد خیلی آروم بود ولی کم کم گریه هاش شروع شد منم بی تجربه بودم هر چی بزرگتر میشد وقتی گریه میکرد مادرشوهرم میگفت بچه با گریه چیزی نمیشه خودش ساکت میشد منم بغلش نمیکردم اونم گریه های ادامه دار و وحشتناک میکرد البته باهاش خیلی بازی میکردم میخندید نه اینکه همیشه همین باشه بزرگتر که شد چون حرف نمیزد با گریه منم متوجه نمیشدم شرایطم اکی نبود به خاطر شوهرم میزدمش از وقتی باردار شدم دوباره نزدمش ولی هنوزم که هنوز پسرم خیلی اذیت میکنه من هر راهی میرم باز مدلش خیلی با دخترم فرق داره بیشتر نگران آینده هستم پول مشاور ندارم ببرمش سعی میکنم خیلی نیازاشو برآورده کنم یا فرقی نمیذارم محبتم میکنم ولی باز کارایی میکنه مثلا امروز بعد دکتر گفت منو ببر پارک بردمشون برگشت یه لحظه داشتم دخترمو میگفتم اون سمت نره اون با عصبانیت داد زد سر دخترم و اونو کشید منم دعواش کردم بعدم رو دستم زد و راه افتاد جلوتر که دوتا پسره بهش گفتن قهر نکن برو پیش مامانت بعد که اومد پیشم گفتم من نمیخوام مامانت باشم این کارت ناراحتم کرد و اونم یکسره غر میزد تا برسیم خونه وقتی رسیدیم خونه بغلم کرد انگار نه انگار اون پسر بی ادب بود واقعا موندم چیکار کنم چه راهی برم که همون لحظه آروم بشه