2777
2789
عنوان

این یه درد و دل

72 بازدید | 4 پست

از اینکه نمیتونم کاری برای پسرم بکنم دلم گرفته دخترم ۲ سالشه خیلی خوبه از نزادی اونطور که خودم میخواست بوده ولی پسر ۶ سالم فقط وقتی دنیا اومد خیلی آروم بود ولی کم کم گریه هاش شروع شد منم بی تجربه بودم هر چی بزرگتر میشد وقتی گریه میکرد مادرشوهرم میگفت بچه با گریه چیزی نمیشه خودش ساکت میشد منم بغلش نمیکردم اونم گریه های ادامه دار و وحشتناک میکرد البته باهاش خیلی بازی می‌کردم می‌خندید نه اینکه همیشه همین باشه بزرگتر که شد چون حرف نمیزد با گریه منم متوجه نمی‌شدم شرایطم اکی نبود به خاطر شوهرم میزدمش از وقتی باردار شدم دوباره نزدمش ولی هنوزم که هنوز پسرم خیلی اذیت میکنه من هر راهی میرم باز مدلش خیلی با دخترم فرق داره بیشتر نگران آینده هستم پول مشاور ندارم ببرمش سعی میکنم خیلی نیازاشو برآورده کنم یا فرقی نمی‌ذارم محبتم میکنم ولی باز کارایی میکنه مثلا امروز بعد دکتر گفت منو ببر پارک بردمشون برگشت یه لحظه داشتم دخترمو میگفتم اون سمت نره اون با عصبانیت داد زد سر دخترم و اونو کشید منم دعواش کردم بعدم رو دستم زد و راه افتاد جلوتر که دوتا پسره بهش گفتن قهر نکن برو پیش مامانت بعد که اومد پیشم گفتم من نمیخوام مامانت باشم این کارت ناراحتم کرد و اونم یکسره غر میزد تا برسیم خونه وقتی رسیدیم خونه بغلم کرد انگار نه انگار اون پسر بی ادب بود واقعا موندم چیکار کنم چه راهی برم که همون لحظه آروم بشه 

پسر و دختر با هم فرق دارن خیلی کاش اون موقع گریه میکرد بغلش میکردی منم اشتباهاتی در مورد پسرم کردم اما الان جبران میکنم تمام سعیم رو میکنم خودمو آروم میکنم عصبی نشم حتی خودش فهمیده پسر من 15ساله هست مال تو هنوز کوچیکه از الان عشقتو بهش نشون بده بهش مسیولیت بده تو خونه بزار بفهمه مهمه بخدا بهترین مشاور خودتی نیاز نیست دنبال مشاور باشی آروم باش عشق بده همین صبوری کن

پسر و دختر با هم فرق دارن خیلی کاش اون موقع گریه میکرد بغلش میکردی منم اشتباهاتی در مورد پسرم کردم ا ...

خدا گل پسرتو حفظ کنه بخدا خیلی عوض شدم خیلی وقته پی به اشتباهاتم بردم ولی دیر بود همه کارایی که کردم به خاطر شرایطم بود بارداری بد زایمان افتضاح درک نکردن شوهرم مریضی و حساسیت پسرم همیشه مریض بود شوهرم بهم سرکوفت میزد تو بچرو مریض کردی ولی حالا تازه چشمام باز شده بعضی وقتا آدم هر چی هم بخواد مثل یه مشاور عمل کنه ولی نمیشه و باید یه نفر سومی دخالت داشته باشه شوهرم نزدیک یک سال تو ترک و کمتر خونه میاد و رابطش با پسرم خیلی کمه و همه اینها باعث زجر منه که نمیتونم کاری بکنم دخترم به خودم وابسته و در کنار خودمه امیدوارم پسر منم یروزی متوجه زجری که من تو این سالها کشیدم بشه و منو ببخشه و به خودش کمک کنه تا آروم بشه 

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خدا گل پسرتو حفظ کنه بخدا خیلی عوض شدم خیلی وقته پی به اشتباهاتم بردم ولی دیر بود همه کارایی که کردم ...

ازت میخوام اینطوری حرف نزنی من یکی از نزدیکان توشرایط تو بود وبدتر از تو ولی خیلی محکم بود بی پناه بی پول با دوتا بچه کوچیک شوهر معتاد ولی حالا بیا  ببین زندگیشو عوض کرد  فقط محکم باش برا پسرت دیر نشده بازم خیلی وقت داری بهش محبت کن پسرا عاشق محبتن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز