یکی از فامیلای نیز دیکمون هام اینجوریه که میاد کنارت میشینه باهات میگه ومیخنده بعد میره پشت سرت حرف میزنم بعدم از خودش حرف در میاره درصورتی که اصن حرفی نزدی بعد میاد رابطه آدمارو بهم میریزه .
کلا حس خوبی نسبت به فامیلام ندارم حس میکنم حسود بود ذاتن البته خیلی جاها ثابت شده .درصورتی که من سرم به زندگی خودمه اصن تا حالا نشده در مورد کسی حرفی بزنم یا نسبت به کسی حسودی کنم .آدم خیلی ساده ای هستم نمیدونم چیکار کنم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
پس این آدما همه جا هستن فک میکردم فقط فامیلای ما اینقدر سمی
ببین منکه اینجا کسی نمیشناسم بخوام خودمو بیگناه جلوه بدم ولی به خدا قسم بی دلیل فقط از سر حسادت بین منو تموم همکلاسیامو خراب کردن هیچ کس خوش نداره منو ببینه اصلا هم به اینکه من ساعت ها از خونمون دور بودن اینجا تنها بودم ذره ایی اهمیت ندادن
هر چی به زن داداشم تذکر میدم که از خالم فاصله بگیره متاسفانه یا متوجه منظورم نمیشه یا از این ادماست که به خاطر یه ساندویچ و پول و خوراکی خودشو به ذلت میندازه