سه ماهه بیکار شده پدر شوهرمم افتاد پاش شکسته پیش ما زندگی میکنه نتونسته هنوز بره سرکار بخاطر پدر شورهم بهش میگم ب داداشات بگو منم خرج دارم باید برم سرکار میگه نمیگم همه چی بهم میریضه وسایلارو داره کم کم میفروشه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ماشین داریم ما دو دیقه میریم تو شهر پدر شوهرم صد بار زنگ میزنه با هزار بهونه نمیزاره شوهرم تکون بخور ...
یعنی چی نمی ذاره شوهرم تکون بخوره...درسته پدرشه و احترامش واجب ولی دلیل نمیشه زن و بچش تو عذاب باشند...با همه بچه هاش بشینین بگید این وظیفه همست که از پدرشون مراقبت کنن....چه شوهر بی بخاری و چقد شما صبورین