پسر ۲۷ سالهام با آگاهی و نگاهی عمیق به جایگاه زنان حرفایی زد که قلبمو گرم کرد دوست دارم شما هم از زبون خودش بخونید
متن از زبان خود پسرم هست:
مدتیه که به یه چیزایی تو جامعهمون فکر میکنم. به نظرم وقتی به یه زن به جای یه انسان، مثل یه نماد یا یه ابزار نگاه میکنیم، انگار داریم یه بخش بزرگ از انسانیتش رو ازش میگیریم. میخوام چند تا فکرم رو باهاتون به اشتراک بذارم.
حریم یک زن، مال خودشه
به نظرم بدن یه زن، مثل هر آدمی، حریم خصوصی اونه. نباید جایی باشه که دیگران بخوان روش حساب و کتابشون رو صاف کنن یا نظرشون رو بهش تحمیل کنن. اما گاهی میبینم که به زنها به چشم افتخار خانواده نگاه میکنن، یا حتی یه جور بار مسئولیت که انگار باید همیشه درست رفتار کنن تا بقیه راضی باشن. این نگاه انگار زن رو از خودش دور میکنه.
چرا همیشه قربانی رو قضاوت میکنیم
وقتی یه زن آسیب میبینه چه تو خونه، چه بیرون چرا اولین چیزی که خیلیها میپرسن اینه که «خب، خودش چی کار کرده بود؟» انگار دنبال بهونهایم که بگیم خودش مقصره. به نظرم این عادت باید عوض بشه. اگه قربانی رو سرزنش کنیم، انگار داریم به جای حل مشکل، بهش اضافه میکنیم.
خشونت، زخمیه که دیده نمیشه
هر نوع فشار، چه با رفتار، چه با حرف، میتونه به یه زن آسیب بزنه. گاهی این فشار از نزدیکترین آدما میاد کسایی که باید حامی باشن. زنی که مجبوره سکوت کنه تا به قول بعضیا «آبرویی نره»، در واقع داره یه بار سنگین رو به تنهایی تحمل میکنه. به نظرم احترام واقعی یعنی نذاریم این سکوت ادامه پیدا کنه.
تغییر از خودمون شروع میشه
من فکر میکنم اگه بخوایم چیزی عوض بشه، لازم نیست منتظر قانون یا چیزای بزرگ باشیم. کافیه خودمون شروع کنیم. مثلاً به بچههامون یاد بدیم که احترام به زنها یعنی دیدنشون به عنوان یه انسان برابر. یا وقتی میبینیم چیزی درست نیست، سکوت نکنیم و حرف بزنیم. به نظرم مردونگی واقعی یعنی از آزادی و عزت زنها حمایت کنیم، نه اینکه بخوایم کنترلشون کنیم.
فمینیسم یعنی همین: باور داشته باشیم هممون برابر هستیم و نباید به زن بخاطر زن بودنش فشار بیشتری بیاد
می تونیم قدم های کوچیکی برای یه دنیای بهتر برداریم، دنیای بهتر اینجوریه