خانم های با تجربه لطفا کمک کنید من هم جای خواهرتون

اره بخدا دیگه جز طلاق راهی برتمون نزاشته بچه هام خیلی بی کسن فقط بعداز خدا منو دارن فقط دلخوشیشون منم چند وقت پیش جوری با مشت زد توی سرم انگار استخون سرم فرو رفته دردم میکنه میخواد منو هم از بچه های مظلومم بگیره

شما درست میگید ولی امنیت جانی ندارم انگار جنون داره وقتی تنها میشه منو بشدت نفرین میکنه بخدا اصلا بدی بهش نکردم خیلی خوبی در حقش کردم نمیزاره کار کنم پولی جمع کنم میترسه مستقل بشم ولش کنم

هزار بار بهش گفتم نمیاد 

البته یبار به بدبختی بردمش مشاوره باهاش صحبت کرد گفت حالش نرمال نیست باید ببیریش پیش روانشناس ولی هرکاری کردم نیومد

هرچه اشغال پر خونه کرده نموم اثاث خونه مون مثل گداهاه اخه هیچ آدم عاقلی نمیاد در خونه مون بزنه برا خاستگاری حتی خجالت میکشن همکلاسی بیارن خونه از بسکه خونه رو به گند کشیده بعد همیشه جای انتخاب میکنی برا زندگی که هیچکی نداشته باشیم کاملا توی غربت بچه رو نمیفرسته کلاس تقویتی افسردگی گرفتن خودم هم میرم سرکار تا پسنداز کنم کاری میکنه نتونم پسنداز کنم مجبور میشم همه ش خرج کنم

دیگه روحیه برام نمیمونه قوی بشم روزی ۱۰ساعت کار بیرون بعد میام خونه تموم کار خونه انجام میدم خرید بیرون خیلی داغون شدم من اصلا کاریش ندارم اون به ما کار داره 

اخه میگه من هیچم نیست میگه خدا هم اندازه من نمیدونه استغفرالله