دیشب طبق معمول همیشه رفتم دنبالش لباس میفروشه ماشینش دست منه بچمو میبرم مدرسه میارم باهاش
دوسال پیش معتاد تریاک بود تو خونه ترک کرد
الآنم افتاده تو خط عرق خوری
رفتم دم مغازه دیدم مسته همیشه اینجوری بودنی خیلی بد میرونه مثل دیوونه ها
سری پیشش سره اینکه من گفتم تو مستی من بشینم تا سر حد مرگ منو ترسوند انقد بد رانندگی کرد اذیتمون کرد.گاز داد ویراژ داد بوق زد وحشیانه روند حالا اینسری