اومدیم خونه بهم نزدیک شد هم بوی عرق میداد هم بوی دهنش حالمو داشت بهم میزد همیشه وقتی میخوره خیلی هم طولانی تر میتونه.... و وحشی تر
خسته شدم اشکام همینجوری می‌ریخت پایین هی گفتم بسه ولکن بیا برو حموم بعد انگار نه انگار
اسی میخوای بری بچه رو نزاری واسه بابای دایم الخمرش و بری ها اونم باید ببری
بعدش که تموم شد کارش رفت حموم اومد برگشتم گفتم خیلی آدم پولداری هستی یارانه منم بابام میگیره میخوره
اولش یه کم گفت خندید یهو از اتاق اومد تو چی زر میزنی نه بالای تو میلیاردره ما گداییم نه شما خوبین فلااااان برداشت بطری آبو کوبید زمین من بدونم تورو کی پر میکنه
گفتم منو کسی پر نمیکنه از این حاله تو بدم میاد از بوت حرف زدنت حرکتات همه چیت
شیشه خورده همه جارو برداشته بود تازه طلب کارم بود نشد یه بار از دماغ من نیاری نشد فلان کنی ریدم تو این زندگی ریدم تو این شانس
هعی
صبحم با یه حالت طلبکار بلند شد کلید ماشینم خواست گفتم بزار باشه برم مامانمینا رو یه ماهه ندیدم .شمال بودن.گفت نه لازم نکرده فردا خودم میبرم خودم میارم
الان موندم بزارم برم یا نه بچه ها روحی خستم کسی هست منو بفهمه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
27 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
