دوستم میخواد بیاد هرچی گفتم بیرون قرار بذاریم مهمون من گفت نه .داره میمیره از فضولی که خونه رو ببینه آخه بگو در دیوار خونه رو میحوای ببینی منم ناهار قرمه سبزی گذاشتم میوه هم سیب و موز کیوی دارم ولی نوشابه و ماست ندارم. شربت ندارم. بیاد فقط میخوام چایی بدم قندم ندارم کاکائو دارم بعدم میوه و ناهار. برنجمم سفید . زعفرون ندارم . بنظرتون خیبی بده؟
سوال درباره کوهنوردی و صعود ب قله دماوند داشتید خوشحال میشم راهنمایتون کنم
من مادریام که روزی خونهاش از صدای بچههاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمیشون زندگی میکنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازهای رو شروع کردم…بچههام رو میبینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمیتونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همونجوری که دلم میخواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظهلحظههاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.