به خاطر بی احترامی های خانوادش سکوت خودش احترام های بیش از حدش به خانوادش گله کردم
مادرش هر روز زنگ میزنه اینو میخام اونو میخام قبل عید هم براشون آجیل و میوه گرقت تو عید بردیمشون مسافرت یخ ریال خرج نکردن درصورتی که پولداری و به بقیه پسرهاشون کمک مالی میکنن حتی اونی که وضع مالیش از ما بهتره
عید هم به همه نوه هاشون عیدی دادند همین همسرم رفت عابر بانک براشون پول گرفت فقط به بچه های من عیدی ندادند میدونم مادرشوهرم از عمد اینکارو کرد و حواسش بود.
دیروز مادرش زنگ زد برام ناهی بگیر منم گفتم چطور انتظار احترام دارک اما احترام نمیزارن؟من خودم شاغلم پول عیدی ۱۰۰ تونی کسی رو نه فقیر میکنه ن شاه اما بحث احترامه داری احترام میزاری درصورتی که احترام نمیبینی نمیخام دیگه احترام بزاری اونا که وضع مالیشان خیلی بهتر از است اینقدر مایه نزار دنبال محبتشون نرو فقط وظیفه تو نیست غیر از تو چند تا دیگه بچه دارن اونا هم وضعشون خوبه.
بخدا وقتی میریم خونشون میگه مرغ نداشتیم دوتا تیکه استخون مونده کباب را میزاره بعد همسرم میره براشون مرغ میگیره یا میوه ندارین دوتا میوه خراب درمیاره میگه نداشتیم اما جاریم که میاد هر وعده یه غذا پر و پیمون میزاره حالم بهم میخوره ازشون به شوهرم میگم من محتاج نیستم تو یخچالم اما اینا بی احترامی هست خودم که راحت شدم از گفتنشون اما نمیدونم کار توبی کردم یا نه بعد ۱۰ سال برای اولین بار اعتراض کردم