محل کارم دستشویی نداره از ساعت نه خودمو گرفته بودم تا الان ک اذون گفت رفتم مسجد نزدیکمونه داشتم ورودیش میرفتم داخل ی پیرد از پشت سوار موتور برگشت بهم گفت کجا میری با اون قیافت حالا قیافه من مانتو ازاد و شلوار بگ اصلا هیچکجام معلوم نبود اینقد ناراحت شدم و تو بحر حرفش رفتم
چراااا تو دلم گفتم تو نماز نداری