من هم خانواده خودم نزدیکمن هم همسرم
خانواده همسرم خیلی بیخیال و اصلا انگار نه انگار وجود داری
برعکسش خانواده خودم ب شدت تو زندکیم دخیل خسته ام بخدا ارامش ندارم هر دقیقه زنگ میزنن امار میگیرن کجایی بچه ها کجان چی خوردین کجا بری چیکار کنی چرا بچه فلان جا رفت چرا چرا …. هرچیم جواب سربالا بدم متوحه نمیشن همش درگیرن من اصلا کاری ب کسی ندارم از طرفی حوصله این حرکنا هم ندارم هرچیم بکم از رو نمیرن جوابم بدم حرف بارم میکنن باز همونن تو روخدا بگید من چطوری از انرژی منفیشون بیرون بیام چون یه حس ناراحتی و غمی بهم دست میده ارتباط زیادی باهاشون منم الان ۳۱ سالمه دو تا بچه دارم دوس دارم برا خودم زندگی کنم نمیزارن ک نمیزارن😞