برو بغلش کن بوسش کن از دلش در بیار
باید تا ۴۰ روز همش بخندونیش
سخته همه دنیات و پناهت مادرت باشه اونم سرت داد بزنه اون طفل معصوم الان چه حسی داره
یاد خودم افتادم منم داد زدم دیدم نوزاد خواهرم از ترس لرزید
😭😭😭😭😭😭الهی دردش به جونم بخوره
خیلی روزای سختی رو گذروندی
خیلی قوی بودی که طاقت آوردی نگاه به امضات بکن چه قشنگ با بچت حرف می‌زدی
نمیترسی زبونش بگیره لال بشه خدایی نکرده در اینده
اتفاقا مادر مهربونی هستی که از عذاب وجدان نمیدونی چی کار کنی ،خواهش میکنم بغلش کن و بهش شیر بده ،آروم باش
اشکالی نداره ممکنه براهرکسی پیش بیاد الان آروم باش بروبغلش کن الان به آغوشت نیاز داره وسعی کن دیگه اتفاق نیفته...فقط خودت میتونی بخودت کمک کنی حمایتگردرونتو قوی کن...
یاد ۴۰روزگی دخترم افتادم برا اولین بار ب حرف زدنم خندید🥺
مادر بودن سخت ترین کار دنیاست،پیش میاد سعی کن دیگه تکرار نکنی
تو همه تاپیکات یه خط یه خط حرف می‌زنی
آدم واقعاً نمیتونه راهنمایی بده کمک بکنه
نمیگی مشکلت چیه آدم سردرگم می‌مونه
افسردگی بعد از زایمانه؟
مشکل عصبی بودن و پرخاشگر بودنه که قبل از زایمان هم داشتی؟
بیماری زمینه‌ای خاصی مثل دوقطبی یا شخصیت مرزی؟
مشکلات خانوادگی زناشویی؟
تا حالا اصلاً به مشاور مراجعه کردی یا نه؟
اگر مراجعه کردی تا به حال برات دارو تجویز شده یا نه؟
ببین یه کاری کردی تموم شده رفته بچت گناه داره اون مادر میخواد هیچکس مثل تو نمیتونه دوسش داشته باشه میدونی بعد تو چه بلایی سر اون طفل معصوم میاد
دخترم ک نوزاد بود دوروز کامل نخوابید فقط،شیر خودمو می‌خورد منم از شدت خواب فقط گریه میکردم،،همیشه نفخ داشت و نمیخوابید از دلدرد ،،بچه بزرگ کردن سختی های خودشو داره باید تحمل کنی
