اول قرار بود بریم سمت هرمز بلیطم گرفته بودیم روز اخری یه اتفاقی افتاد که نشد ، وای انقد اعصابم خورد شده بود که نگم
بعد یهویی دوستم گفت بریم سمت شمال ، هرچقد گشتیم ویلا پیدا نشد خلاصه با یه بدبختی یه واحد تو یه مجموعه تفریحی پیدا کردیم وای از شانسمون عالی بود ..
حالا بلیط که اصلا نبود ۶ساعت با ماشین رفتیم
انقد تو راه خسته شده بودیم ، خیلی شلوغ بود جاده ها
راه برگشتو که با دنده یک میومدیم یه جاهاییو
همش سر بالایی
اون ویلام کلا خارج از شهر بود
ولی این تغییر یهویی باعث شد سفرمون پر از هیجان بشه ، واقعا انقد بهم خوش گذشت برگشتنی با گریه میومدم😂
گاهی این چیزایی که یهویی بهم میخورن یا اتفاق میوفته میتونه جریان زندگیو قشنگ تر کنه
انقدم عکسای خوشگلی گرفتم😂میترسم شناسایی بشم نمیزارم🌚😔