خانوم ها شوهرش یه آدم بی سرو پا هست ک پدرمون رو درآورده سرویس طلای عروسی خواهرم رو دزدید انداخت گردن ما و چون فاکتور به نام خود پسر بود نتونستیم ثابت کنیم ک ما برنداشتیم خلاصه خیلی کارها کرده و هربار خواهرم اومده گفته اینبار طلاق میگیرم به همه اعلام کرده دوباره برگشته جوری شده کتو فامیل زبون زد حماقت های خواهرم شدیم و واقعا بی ارزش شدیم من مجردم به خاطر ماجراهایی ک سر خواهرم اومده هربار داد زدم جیغ کشیدم عصبی شدم الان شنیدم فامیل گفته ک من وحشی ام به خاطر خواهرم آبروی منم رفته هربار میگم کاری نداشته باشم ولی نمیشه یه اتفاق هایی میوفته ک نمیتونم خودمو کنترل کنم و هربار هم خواهرم میاد به ما حرص میده صدای منو بلند میکنه دوباره برمیگرده خونه اون مرتیکه شوهرش...من به خاطر خواهرم افتادم سر دهن همسایه و دوست و فامیل و آشنا
ای باباشما محل نده خواهرتوبذار انقدر بره بیاد تا آدم شه
چون سابقه طلا دزدی داشت مرتیکه امروز خواهرم حلقه شو گم کرده بود همگی فک کردیم حلقه رو برداشته ک بندازه گردن ما سرو صدا تو خونه رفت بالا من داد زدم فشارم رفت بالا بین درو همسایه آبرو برامون نمونده هرسری این مدلی فشار و استرس میاد نمیتونم خودمو کنترل کنم اون سری شنیدم تو فامیل گفتن ک من وحشی هستم به خاطر خواهرم اسم من بد رفته آبروی من رفته
خدا شوهر خواهرتونو بکشه همتون نجات پیدا کنید مرتیکه الاغ
چون سابقه طلا دزدی داشت مرتیکه امروز خواهرم حلقه شو گم کرده بود همگی فک کردیم حلقه رو برداشته ک بندازه گردن ما سرو صدا تو خونه رفت بالا من داد زدم فشارم رفت بالا بین درو همسایه آبرو برامون نمونده هرسری این مدلی فشار و استرس میاد نمیتونم خودمو کنترل کنم اون سری شنیدم تو فامیل گفتن ک من وحشی هستم به خاطر خواهرم اسم من بد رفته آبروی من رفته..نمیدونم چطوری اسم خودمو از فامیل پاک کنم واقعا افتادم سر دهن ها بیشتر هم به خاطر اینکه خواهرم مثلا پیش همه جار میزنه بعد دوباره برمیگرده سر خونه زندگیش و همه میشینن راجب ما حرف میزنن
هه چه خوش خیالی...امروز اومده بود خونمون بعد یه اتفاقی افتاد دوباره استرس و فشار انداخت به جونمون من داد و بیداد کردم گریه کردم مادرم منو ول کرده پاشده میگه بزار زنگ بزنم ببینم خواهرت چیشد
خیلی بی انصافیه آبرو و آینده شما به خطر بیفتهبذار هرچی میخوات بگناین سری محل ندهبرو بیرونخیلی بده اس ...
بین درو همسایه آبرو برام نمونده به خاطر کارهای خواهرم اون انگار چون ازدواج کرده دیگ همه چی ما به جهنم آبروی من زندگی آینده ی من همه چی من چشم بستن...وقتی خوشه ما یادش نیستیم وقتی حالش بده میاد اینجا مارو تو فشار میندازه به همسایه هامون راجب شوهرش بد و بیراه گفته اصلا به فکر این نیس ک آینده من تو خطره مادرم هم برایش مهم نیس چه بلایی سر من میاد نمیدونم چطوری اسممو جمع کنم از دهن ها
خدا نگذره ازش. مگه پیرزنه میره سراغ همسایه ها. والا بری شهر دیگه درس بخونی کار بکنی عالیه. دور شی ا ...
پول ندارم تو شهر خودمون کار میکنم ولی افسوس کتو این محله آبرو برام نمونده اصلا یه درصد به فکر ازدواج من نیستن به مادرم میگم راهش نده تو خونه منو به فش میکشه انگار مثلا میگن این دخترمون آدمه این شوهرش دادیم بخنده ما شادیم نخنده همگی باید بمیریم منو اصلا آدم حساب نمیکنن نه از جهت مالی تامین میکنن نه معنوی تازگی ها هم کابرومرفته به خاطرشون
پس دفا کن سوهرش دستشو بگیره ببرهمعتاده سوهرش طلا میدزده
ی آدم اشغال و بی سرو پای بیکار ک هزار بار گفتیم طلاق بگیر جار زده همه جا تا مسیر دادگاه رفته دوباره برگشته دیگ جوری شده ک حتی وکیل هم جواب تلفنش رو نمیده