خانوم ها شوهرش یه آدم بی سرو پا هست ک پدرمون رو درآورده سرویس طلای عروسی خواهرم رو دزدید انداخت گردن ما و چون فاکتور به نام خود پسر بود نتونستیم ثابت کنیم ک ما برنداشتیم خلاصه خیلی کارها کرده و هربار خواهرم اومده گفته اینبار طلاق میگیرم به همه اعلام کرده دوباره برگشته جوری شده کتو فامیل زبون زد حماقت های خواهرم شدیم و واقعا بی ارزش شدیم من مجردم به خاطر ماجراهایی ک سر خواهرم اومده هربار داد زدم جیغ کشیدم عصبی شدم الان شنیدم فامیل گفته ک من وحشی ام به خاطر خواهرم آبروی منم رفته هربار میگم کاری نداشته باشم ولی نمیشه یه اتفاق هایی میوفته ک نمیتونم خودمو کنترل کنم و هربار هم خواهرم میاد به ما حرص میده صدای منو بلند میکنه دوباره برمیگرده خونه اون مرتیکه شوهرش...من به خاطر خواهرم افتادم سر دهن همسایه و دوست و فامیل و آشنا
اگه میتونی هر موقع اون میاد برو یه گوشه دنج برای خودت و هدفون بذار تو گوشت و آهنگ یا کتاب صوتی گوش ک ...
هر بار میخوام درگیر نشم ولی نمیشه خیلی خوب بلده بازی روانی راه بندازه دست بزاره رو نقطه ضعف آدم ها.میاد از شوهرش کلی بد و بیراه میگه و بعد یه منت هم میزاره رو سر من ک به خاطرتو برمیگردم پیشش چون من بیام میگن خواهرش طلاق گرفته شوهر خوب نمیاد سراغت میگن این خانواده مشکل داره و...اون هر بار میاد تا یکی دو هفته کل بدنم درد میکنه
ببین من کامل درکت می کنم..چون خودمم یه خواهر دارم که هر وقت میاد منزلمون یه بحثی راه میندازه. واسه همین می دونم اینجور آدمها چه جورن...بهترین کار واسه اینا بی محلیه..این جور آدمها هر چی بیشتر بهشون توجه کنی بیشتر به کارشون ادامه میدن...اینا فقط بی محلی براشون جوابه..کاری که میگم گوش کن و گرنه عذابت تمومی نداره..هر موقع میخواد بیاد قبلش بزن بیرون یا اگرم نمیشه برو یه گوشه بشین فیلم نگاه کن یا آهنگ گوش بده..اگر هم احیانا سوالی ارت پرسید با خونسردی جوابشو بده نه اینکه قهر کنی، فقط سعی کن کارهاش برات بی اهمیت باشه