منطق منم همینه
منتها یکیو به اشتباه میخاستم که اینو میگفتم
البته الانم که نمیخامش هنوز با فلسفه ازدواج اشنا نشدم
همیشه برام سواله چرا باید دل ببندیم و خاطره بسازیم و بعد از چند سال با مرگ تنها بشیم؟
چرا وقتی راحتیم بیاییم تعهد بدیم؟
و...
چندتا جواب شنیدم به شما هم میگم
۱_ مجردی برهه ای از زندگی هست و باید طی بشه و به تاهل برسه.
۲_ با ازدواج تکامل صورت میگیره
۳_ شما تصور کن تنهایی بری کوهنوردی، اتفاقی برات بیفته کسی نیست کمکت کنه. کسی نیست دستتو بگیره. کسی نیست باهاش حرف بزنی.
اما خب اگر دوتایی برید یه جاهایی شما دست اونو میگیری، یه جاهایی عکس.
صحبت میکنید.
اگرم اتفاقی بیفته تنها نیستید.
درسته محدودیت میاره اما دوتایی کوه رفتن بهتر از تکی رفتنه.
۴_ الان نیازی به ازدواج نیست. توی بزرگسالی و سن بالا تنها همدم همسره
۵_ انشالله خواهرها و برادرها سرو سامون میگیرن و میرن و دختر فراری از ازدواج تنها میمونه و محدودیت هایی توی جامعه داره
و مورد ۶ طنزه و برای شوخی بهم گفتن:
شوهر کن حداقل لامپ خونت که سوخت رو عوض میکنه😂
بنظرم فراری بودن از ازدواج
به این دلیل هست که ازدواج های موفقی در دوستان ندیدیم
وگرنه ازدواجِ خوب ، اتفاق عالی هست
انشالله که همه خوشبخت و سعادتمند و راضی باشن
و در ارامش و رضایت و تندرستی غرق بشن
التماس دعا.