خانواده ی شوهرم اذیتم میکنن

بخدا هفته ای یکبار با همسرم میرفتیم خونشون ،میرفتم سلام و احوام پرسی میکردم و دیگه هیچ حرفی نمیزدم و میشستم کنار همسرم. باهاشون زیاد بگو بخند نمیکنم و سرسنگین برخورد میکنم اما باز هم همینو حرف میکنن و به همیرم میگن زنت با ما گرم نمیگیره و حرف نمیزنه و... اگر حرف هم بزنم هر حرفمو حرف میکنن و بازیم میدن. خواهر شوهرم خود به خود به من تیکه انداخت منم به شوهرم گفتم،شوهرم زنگ زد به مادرش گفت ولی اونم طرف دخترشو گرفت و اومدن داخل خونم و دخترش کتکم زد. 

آخه حرفا و تیکه هاشون ناراحتم میکنه ،اذیتم میکنه چجوری بی تفاوت باشم و فراموش کنم؟

بخدا هفته ای یکبار با همسرم میرفتیم خونشون ،میرفتم سلام و احوام پرسی میکردم و دیگه هیچ حرفی نمیزدم و میشستم کنار همسرم. باهاشون زیاد بگو بخند نمیکنم و سرسنگین برخورد میکنم اما باز هم همینو حرف میکنن و به همیرم میگن زنت با ما گرم نمیگیره و حرف نمیزنه و... اگر حرف هم بزنم هر حرفمو حرف میکنن و بازیم میدن. خواهر شوهرم خود به خود به من تیکه انداخت منم به شوهرم گفتم،شوهرم زنگ زد به مادرش گفت ولی اونم طرف دخترشو گرفت و اومدن داخل خونم و دخترش کتکم زد. من داشتم آروم جریانو برای مادر شوهرم توضیح میدادم اما یهو خواهر شوهرم بهم توهین کرد و بهم حمله کرد.

چجوری به شوهرم بفهمونم اینو؟ شوهرم برای اینکه کدورت رفع بشه تلاش میکنه و دوباره منو میبره اونجا ولی هر دفعه یجوری اذیت میکنن،شوهرم ازم دفاع کرد بخاطر همین مادر شوهرم با شوهرمم قهر کرده و هر روز زنگ میزنه دعوا را کِش میده و وِل كن نیس.