ک یک ماهو تبمه عقد کزدیم و امروز تولدم بود برام ی شاخ گل گرفت با یدونه از این کیک کوچولوها
من ادم ب شدت کمال گراییم و برام این چیرا مهمه حدودا 3 سال تموم تلاششو کرد تا من جواب بله بدم و سه ماه قبل عقد ک دوست بودیم برام کلی کادو و گلای هیلی بزرگ و گرون میخرید و خوشتیپ میومد سراغم امروز اما بهن گفت ناهار میام بریم بیرون منم کلی ارایش کردمو ب خودم رسیدم گفتم الان میبرم یجایی خیلی خفن چیده شده و ی تولد لاکچری میگیره برام چون خیلی پولداره ولی با ی لباس خیلی معمولی و ی شاخه گل اومد و اصلا حتی ب زبون تیاورد تولدت مبارک بعدم رفتیم ناهار خوردیمو برگشتیم منم باهاش سرسنگین شدم و گفتم منو برسون خونه