2777
2789

اول بگم از وقتی ازدواج کردیم تا الان حتی یه بار هم دست روم بلند نکرده ده ساله ازدواج کردیم،پسر عموهایش از جاهای دیگه اومدن تعطیلات شهرستان بودن و دوست دارن دور هم شبا جمع بشن و باهم گپ بزنن دوتا از برادر های همسرم هم همینجاست و همه باهم جمع میشن اول های عید مادرم حالش خوب نبود رفتم خونه شون دو روز موندم و همسرم پسر عموها و برادرش ها رو آورده بود خونه ام تا صبح حرف زده بودن و خندیده بودن وقتی اومدم خونه دیدم همسرم همه وسایل رو مرتب کرده و دقیقا مثل موقعی بوده که رفتم 😂ترسیده بود بیام خونه بهم ریخته باشه دعوا راه بندازم 

خلاصه گذشت تا سه روز پیش رفتیم کوه پسر عمو همسرم گفت امشب یه جای جمع بشیم بعد به من گفت نه خونه تو اومدین زحمت کشیدی جای دیگه ای منظورم منم گفتم مشکلی نیست همسرم یه دفعه گفت اگه مشکلی نیست امشب رو برو خونه پدرت اینا تا بیان چشم غزه ای بهش رفتم و گفتم خیلی رو داری پس برادرات چی چرا زن های اونا نمیرن چند تا بهونه آورد که فلانی نمیتونه و..گفتم منم نمیتونم یه بار اومدن اینجا بگو دستت درد نکنه حرف اضافه هم نزن،خلاصه خرو بحثمون شد و صبح شد من با همسرم سرسنگین بودم چون همیشه در برابر داداش هاش این کوتاه میاد و همیشه باید ما اذیت بشیم دیدم همسرم شوخی میکرد و منم گفتم نزدیکم نیا اندازه کافی دیشب نطق کردی یه گاز هم از کف دستش گرفتم😂اونم اومد بازو مو گاز گرفت همیشه ها برا اینکه اذیت کنه بدترین جاها رو گاز میگیره چند بار گاز گرفت منم بازوشو دوباره گاز گرفتم،انگار افسار پاره کرد مثل جنی ها چند تا مشت زد تو پام و چند تا حرف زشت زد و رفت الان انتظار داره من برم منت کشی که محاله برم اکه اونجوری گفتم نمینداخت میرفتم ولی الان که گفتم انداخته خودش باید بیاد منت کشی 

الان هم بازو من از سه جا کبود شده هم بازو اون از یه جا 🤦 



بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

زورش رو ندارم مجبورم با گاز خودمو خالی کنم که اونم کوتاه نمیاد 😫☹️

حالا اگه آدمای سالمی هستن کاش میذاشتی باز بیان خصوصا اینکه از شهرستان اومدن و همیشگی نیس 

ولی شرط میذاشتی که خونه رو مرتب تحویلت بدن

مشکلش چی بود شما هم میبودی؟ من اصلا خوشم نمیاد بخاطر حضور دیگران حضور من بره زیر سوال

بزرگترین شکوه ما در هرگز نیفتادن نیست، بلکه در برخاستن پس از هر بار سقوط است.
شوهر منم با پسرعموهاش دورهمی دارن .خونه همشون میرن.خونه من حق ندارن بیان.من خوشم نمیاد.اونام زناشون ...

اخه اونا نمیگمن نمیزاریم و...منم با همسرم و پسر عموهاش فامیلیم و با من راحت ترن ولی دیگه تموم شد بخاطر اینکه قدر ندونستن محاله دیگه بزارم بیان اینجا 

مشکلش چی بود شما هم میبودی؟ من اصلا خوشم نمیاد بخاطر حضور دیگران حضور من بره زیر سوال

چون راحت نیستن مجردی باهم تا صبح میشین حرفی چیزی بزنن در درست نباشه خلاصه باهم شوخی دارن



چرا؟من زورشو ندارم مجبورم گازی چیزی بگیرم و گرنه از حرص منفجر میشم

بخاطر همین گاز و اینا...

عب نداره بالاخره یکدوم پاپیش میزارین تموم میشه دیگه چیز مهمی نبوده ک فکرتو درگیرش نکن

و خدایی که به شدت کافیست...💚🌱
حالا اگه آدمای سالمی هستن کاش میذاشتی باز بیان خصوصا اینکه از شهرستان اومدن و همیشگی نیس ولی شرط میذ ...

از نظر سالمی که سالم ان ولی یه بار اومدن بسته چرا زن های اونا نمیرن؟اصلا کاری کردن دفعه بعدی در کار نباشه

بخاطر همین گاز و اینا...عب نداره بالاخره یکدوم پاپیش میزارین تموم میشه دیگه چیز مهمی نبوده ک فکرتو د ...

باید بیای نگاه کنی چه ژستی گرفته همسرم 

دوست دارم زورشو داشتم تا میخورد میزدمش 

چون مشت انداخت محاله پا پیش بزارم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  1 ساعت پیش
توسط   naziiiiiiiiiiiii6971  |  2 ساعت پیش