منم شوهرم از چشمم افتاده
برام خیلی عجیبه که یه زمانی چقدر عاشقش بودم و الان نسبت بهش اینقدر سردم...
دست خودمم نیستااا
هرکاریش به چشمم اذیت کننده میاد غذاخوردنش محبت کردناش درصورتی که قبلا همه کاراش به نظرم بامزه میومد...
بدمم نمیاد ازش حتی...بی حس شدم بهش
قبلا دوست داشتم سرکار نره خونه باشه
الان میگم کاش روزای تعطیلم بره
وقتی قهر میکردیم میگفتم کاش بیاد آشتی الان میگم کاش بره بخوابه سمتم نیاد دیگه ترس از دست دادنشو ندارم نگرانش نمیشم و...خیلی چیزای دیگه