وقتی صمیمی ترین دوستت بهت حسادت میکنه
حتی خواهرت چشم دیدن تورو نداره و بزور تورو تحمل کنه
حتی پدر ومادرمت به زبون میارن که تو هیچ کار مفیدی تو زندگیت نکردی و اعتراف میکنن که از شنیدن صدات متنفرن و یه آدم مزخرفی اصلا
ما هیچکی رو جز خودمون تو زندگی نداریم
مگه خودمون یه کاری واسه خودمون کنیم
وگرنه هرکاری کردم هیچکی ندید ولی اگه یه اشتباه یه شکستی خوردم همه چشماشون بینا شد و سعی کرد عداب وجدان بیشتری بهت بدن
فقط دلم میخواد زودتر مستقل شم
چیزی که منو خیلی آزار می ه اینه که من همیشه احترام بزرگتر رو نگه داشتم و از خودم زدم که بقیه آزار نبینن
ولی همیشه اون آدم گستاخ و باسیاست کانون توجه بوده و آدم خوبه شده چون انقدر ارومبودی که یه بار ساز مخالف بزنی میشی آدم گستاخ و احمقی که ازت انتطار ندارن و کسی خط قرمزات براس اهمیت نداره ولی کسی که از همون اول چنین رفتاری داشته به بقیه حدومزرهاشو نشون داده
تو این جامعه بچه خوبه باشی باختی