2777
2789
عنوان

خاطره عوض شدن برادرم در بیمارستان!

936 بازدید | 21 پست

دوستان سلام! دیدم همه داستان زندگیشونو تعریف می کنند، گفتم براتون یک خاطره جالب تعریف کنم که البته روی من هم غیر مستقیم اثر گذاشته بود: تو اتاق زایمان دغدغه ام این بود که بچه ام را زود ببینم و شناسایی کنم، مبادا عوضش کنند!

قضیه مربوط به 44 سال پیشه! اون وقتها امکانات پزشکی مثل الان نبود و از طرفی مادرانی را که سزارین می کردند ده روزی در بیمارستان نگه می داشتند. مادرم تعریف می کنند که بعداز سه چهار روز که از تولد برادرم گذشته بوده و این مدت بهش شیر میداده، یک روز میبینه یک پسر سیاه و زشت را میارن که شیرش بده! مادرم با دیدن بچه قاطی میکنه و با شکم پاره به قول خودش دوره میفته تو اتاقها ببینه پسرش کجاست؟ بله یک زن و شوهر خیلی شیک و مجلسی داشتند بچه را حاضر می کردند با هم بروند خونه! مادرم هم با عصبانیت میره سراغه مادره که این بچه شماست که می بریدش؟ زنه حسابی دست و پاشو گم کرده بوده و من من کنان میگه، دیدم یک کم عوض شده ها؟!

مادرم هم با عصبانیت برادرمو پس میگیره و می بره زیر شیر آب حالا نشور کی بشور!

مستخدم انجا هم شوژه کرده بوده مادرمو حالا که مثل یک شیر پسرتو پس گرفتی چقدر میشوریش؟ مگه کاریش کردند! نا گفته نماند که مادرجان کمی وسواس هم دارند.

جالب اینه که همیشه این برادرم بین ما چهارتا از همه برای مادرم عزیزتر بوده و هست! خداییش هم از جنبه های مختلف خوبه ولی انگار احساس می کنه خدا دوباره پسرشو بهش برگردونده! 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خندم گرفت...خخخخ

عزیز ایشالله همیشه سالم.و.سلامت باشن.

حالا من بودم فکر میکردم پسر خودمه رنگ عوض کرده 😂😂😂😂😂😂😂😂

وقتی میبینی احمق ها چقدر راحت و خوشحال دارن زندگی میکنن دو دل میشی که تو احمقی یا اونا...  

ياد عليرضا خمسه افتادم كه بعد سي سال داداش واقعيشو سر فيلم برداري ديده اونا هم تو بيمارستان عوض شدن😁

أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ

خدارا شکر متوجه شدند،آدم بچه خودشو میخواد حالا سیاه سفید خوشگل زشت هر طور باشه 

خدایا به من بفهمان که بی تو چه میشوم اما نشانم نده......خدایا هم به من بفهمان هم نشانم بده که با تو چه میشوم
چه جوری شناسایی کرده نوزادها تقریبا مثل همن

تازه خونه هم که میاریش هرروز یک شکلی دارند

خدایا به من بفهمان که بی تو چه میشوم اما نشانم نده......خدایا هم به من بفهمان هم نشانم بده که با تو چه میشوم
تقریبا چیه عین همن😂من دخترم زردی داشت بستری شده بود همشون مث هم بودن زود زود چک میکردم دستبندشو😂

نه واللله این جورام نیست. قصد تعریف بیخودی ندارم ولی پسر خودم هم که به دنیا آمد، ماشاالله چهار کیلو وزنش بود: کلا صورتی بود صورتش با مژه های بلند. خداییش با نوزادهای دیگه فرق داشت!

وای‌خدا 

زنه‌چه‌جوری راضی بوده بچه یکی دیگه رو ببره

باید با خودش میگفته‌چقدر بچه ام قشنگ شده😂😂😂😂😂😂😂

من بودم‌جای مامانت دوتا کفگرگی میزدم به زنه چون اون‌موقع با شکم پاره‌...😄..اعصاب داغون آدم کله اش کار نمیکنه

بای بزنی له کنی طرفو دلت خنک شه....😂

دخترخانومای مجرد...شما رو به هر کی قبول دارین قسم  زیر 22 سال ازدواج نکنین  .... منظورم این نیس که اونایی که زیر 22 ازدواج کردن بدبختند...من خودم 18 سالم بود و سال اول دانشگاه بودم که ازدواج کردم و خیلی هم خدا رو شاکرم و   ولی زیر 22 ریسک داره....چون تو به عنوان یه زن تا 22 سالگی نود درصد افکارت و عقایدت ثبات پیدا میکنه و خیلی از تفریح ها و شیطنت های دخترونه مال زیر22 هست و از طرفی یه زن هرچی کوچیکتر باشه آسیبپذیر تره و بیشتر میتونه مورد ظلم واقع بشه ولی بالای 22 سال بالاخره یه رشته دانشگاهی خوندی و در صورت نیاز احتمال شاغل شدنت بیشتره و اگه خدایی نکرده ازدواجت اشتباه باشه میتونی شرایط رو به نفع خودت تغییر بدی  و کمتر به حمایت خانوادت نیاز داری یا حداقل کمتر از یه دختر 17 ساله اسیب ببینی.... تو رو خدا اگه مجبور نشدین زود ازدواج نکنین ...منم 18 سالم بود فک میکردم هرچی زودتر ازدواج کنی بهتره الان که 2۶سالم شده و ادمای اطرافمو میبینم بین اونایی که ازدواجشون اشتباه بوده اون دسته که زود ازدواج کردن بیشتر ضربه خوردن...احتیاط شرط عقله...به خصوص توی این زمونه که از هر ده تا مرد یکی دوتاشون واقعا مرد زندگی اند...زندگی تون رو بر اساس استثنا ها قرار ندین که مثلا فلانی خوشبخته

من ٥روز ديگه زايمانمه

با اينكه همسرم با فيلمبرداري و اينجور كارها مخالفه ولي من ميخوام فيلمبرداري كنم فقط بخاطر اينكه از لحظه تولدش فيلم داشته باشم كه يه وقت عوض نشه

راستش يكي از استرس هام اينه😁

انقدر اين اواخر از اين چيزا شنيدم برنامه ماه عسل هم دو تا خانواده رو آورده بودن كه اينطوري شده بودن

پناه میبرم به خدا از عـیبی که «امروز» در خود می بینم، و «دیروز»؛ دیگران را به خاطر هـمان عیـب؛ ملامت کرده ام ... محتاط باشیم؛ در «سرزنش»؛ و «قضاوت کردن دیگران». وقتی؛ نه از «دیروز او» خبر داریم؛ نه از «فردای خودمان» ... 💕
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

دارو برای پنیک

fakhte90 | 58 ثانیه پیش
2791
2779
2792