سلام دوستان لطف کنید حوصله به خرج بدین تا آخر بخونین کمکم کنید واقعا تو عذابم
من پسر عمم دو سال پیش بهم پیشنهاد دوستی داد (مطمئن بودم از رو هوس نبود)
بعد من هم بخاطر اینکه فامیله و رابطه با فامیل دردسره
و هم برای اینکه از ظاهرش خوشم نمیومد پیشنهاد رد دادم چندین و چند بار (خانواده ها در جریان بودن)
اونموقع اصلا برام مهم نبود ناراحت شه یا نه آینده ی خودم مهم بود
الان من ازدواج کردم و از اون قضیه دوسال گذشته
قبل ازدواج هیچ حسی نداشتم
از عقدم به بعد همش خوابش و میبینم
همش التماس هایی که بهم کرد یادم میاد مثل یه خنجره تو قلبم
شاید در هفته ۳.۴ بار خوابش و ببینم
وقتی بیدار میشه تا سه چهار ساعت انگار دیوانه وار عاشقش شدم تو خواب
نسبت به همسرم بی حسم
حس میکنم این افکار شیطانیه
از یه طرفم میگم نکنه اشتباه کردم و با اون ازدواج نکردم؟
اصلا اسمش میاد تن و بدنم میلرزه
کمکم کنید خدا خیرتون بده