اونایی که بچه ندارن لطفا اظهار نظر نکنم...
هیچ کمکی ندارم تو شهر غریب حتی دستشویی هم باهام میاد خواب ندارع
فقط اون نیست مریضه شوهرم و تا آخر عمر حتی نمیتونه بچه رو بغل بگیره یا تو کاری کمکم کنه
خیلی پسرم شیطونه خیلی خیلی خیلی واقعا هر شب با عذاب وجدان میخوابم که سرش داد میزنم همش ولی واقعا نیاز دارم یه نیم ساعت برای خودم وقت بزارم
لعنت به بی کسی که باعث شده دلم میخواد از بچم دور بمونم
اینقدر عصبی ام که صداش هم آزارم میده میخوام کر شم هیچ صدایی نشنوم
یک سال و سه ماهشه