2777
2789
عنوان

خانما چه کنم بنظرتون

81 بازدید | 0 پست

خلاصه میگم من باردارکه شدم به هیچکس نگفتم دوقلودارم چون بارداری خیلی سختی داشتم همشم بستری بودم خانمای عزیز ومهربون سایت انقدرمنو دعا کردن درجریان هستن 

۳تا از جاریام اصلا به دلنگرفتن اومدن تبریک گفتن دمشون.گرم  این یکی جاریام ناراحت وهمه جاگفت چرا نگفتن دوقلو داره اصلا نه زنگ زد نه تبریک گفت نه هیچی منم اهمیت ندادم یعنی حال حاشیه رو ندارم ازصبح خواهر شوهرم تماس گرفت خونه فلان داداش هستیم بیاید هی زنگ زد هی گفت من گفتم نمیرم ولی علتشو توقع داشتم شوهرم بفهمه که زن داداشش به زنش احترام نزاشت یعنی انقدر پوست کلفت وفاقد شخصیتم باپای خودم برم جایی که بهم احترام نزاشتن دیدم قیافشو توهم کرد گفتباشه منم نمیرم گفتم هرجورراحتی گفت نه بدون تو وبچه هام کجابرم الان زنگ زدم کجایی ببین قشنگ صدای خانوادش وخاهرش میومد وصدای مرد وقاشق چنگال حتی گفت یه لحظه چون مشخصبود اومد بیرون بهش گفتم کجایی گفت اسنپم سرفلکم هول شده بود مشخص بود دروغ میگه ببین من تاحالا ازش موردی ندیدم ولی امشب خیلی بدبین شدم بهش ظهر رو کمرش جای دوتا کبودی دیدم مثل اینکه دوتا خط باشه ولی کبود بود حالت قرمزی مثل دوتا خط کنارهم بهش گفتم این چیه گفت نمیدونم چیزی هست مگه ببین اصلا یک درصدم به خیانتش فکرنمیکنم ولی الان بدبین وشک. برم داشته😑بهش پیام دادم جلومامانم چیزی نگفتم اینو فرستادم


جلو مامانی چیزی نگفتم ولی توقع نداشتم دروغ بگی صدای خاهرت میومد مطمئنی سرفلکه بودی؟  😕بااین حساب دروغای دیگه ای هم بهم میگفتی ومیگی که منم باور کردم 

دروغ تو زندگیمون نداشتیم وقرار نبود باشه  ولی مثل اینکه به حساب مصلحتی زیاد پیچوندی 😕خوشبگذره

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792