دوتا برادر شوهرم شهرستان هستن
که ماهی یه بار زنگ نمیزنن به مادرشون
مادرشون خودش بهشون زنگ میزنه
ولی من با مادر شوهرم زندگی میکنم
پدر شوهرم 8ساله ازدواج کرده کلا رفته از اینجا اصلا هیچ خرجی نمیده ب زنش با اینکه مادر پدرشوهرمم همیجا با ماست اصلا خرج زن و مامانش و نمیده
همه خرجا با شوهر منه خودمون هیچی نداریم از خودمون ن خونه ای ن وسایلی نه هیچی این مدلی فک نکنم ب جای برسیم
عید فطر ام کل اقوام میان خونمون و میرن یعنی 20جعبه شیرینی بگیریم هنوز کافی نیست بعدم خواهرای پدر شوهرم میان و برادراشو زن و بچشون و ....
وفامیلهای مادر شوهرم و..
خلاصه یک برادر شوهرمم باهامون نزدیکه یک کیلو میوه نمیخره برای مادرش نمیاره مادرش دو روزه مریضه افتاده همه ام میدونن هیچکس نبردش دکتر شوهرم امروز بردش
دو سه روز یه بار بهش پول میده و...
خلاصه که الان شوهرم زنگ زده مامانم چطوره رو رخت افتاده یا نشسته چیزی خورده یانه
برام عید لباس خرید برای مامانم خرید من نمیگم نخره خدا صد برابرشو ان شاءالله بهش بده ک برای ماهم به فکره خونه ای چیزی باشه خیلی نگران ایندمم...