خیلی عجیب به ادمی ک دستش برام رو شده علاقه دارم توروخدا سرزنشم نکنید سرتون میاد منم قبلا ی نفرو سرزنش کردم اینطور شدم
دوست ندارم دشمنمم به همچین دردی گرفتار بشه
۷ ساله دوستیم خسته شدم واقعا حس میکنم بیچارم نمیدونم چیککار کنم
هرچی به بدیاش فکر میکنم بازم بی فایدس
من یه مدت اینجوری بودم البته در حد هفت سال نبود ولی حدودا یکی دو سالی شد
یه جا بهم برخورد دیگه دیدم هی دارم خودمو کوچیک میکنم خودمو تحقیر میکنم جدی تصمیم گرفتن بذارم کنار
وابستگیم زیاد بود گاهی برمیگشتم ولی هربار دوباره به همین نتیجه میرسیدم
اوایلش طبیعیه اذیت شی باید وقتتو با یه چیز دیگه پر کنی ذهنتو درگیر مسائل دیگه کنی خیلی تو فکرش غرق نشی بیشتز تمرکزت رو بذاری روی رشد خودت
تکلیفتو با خودت مشخص کن. ولش کنی چی میشه، بهش برسی چی؟
چی تو وجودشه که بهت حس خوب میده؟ از همونجا خودت واسه خودت کم گذاشتی، جبرانش کن واسه خودت
منم همینجوری بودم نبود مثل معتادی بودم که بهش مواد نرسیده ولی چی شد؟ ببین زنده موندم دارم زندگیمو میکنم حتی دارم به آدم‌های جدید و روابط جدید فکر میکنم و اتفاقا اون ارتباط باعث شده من بدونم چه آدمی رو واسه رابطه میخوام چه آدمی رو نه معیارهام بهتر شکل گرفت دلیل رفتارهامو متوجه شدم ریشه اینکه چرا همچنان با رفتارهای بدش وابسته بودم رو پیدا کردم یاد گرفتم چجوری دیگه تو همچین چالش‌های روانی گیر نکنم و...
سخت بود هنوزم کمی درگیرم ولی میگذره همونطور که تا اینجا گذشته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
