خونه بابای منم همینطور بود تو یکی از اتاقاشون که میخوابیدی خوابای بری میدیدی شبا تو خواب جیغ میزدم
دوتا کمد قدیمی تو اون اتاق بود
خونه شون رو عوض کردن باز تو همون اتاقی که این کمدها بود خوابای بد میدیدیم شبا انگار سکی نشسته بود رو سینه ت
خیلی وحشتناک
دیگه ازین کمدا میترسیدم