رحیم هاشق سارا شده رفت خواستگار سارا رو زد فهیمه باز سو تفاهم شد فکر کرد رحمت میخاد بره خواستگاریش ارسطو هم زنش فضا نورده اسمش شهربانو میگن شری
میخاد بره فضا ارسطو ناراحته زنش امشب میاد ارسطو با فامیل آشناش کنه رحمت میخاد بره سارا رو برا رحیم خواستگاری کنه سارا هم به خواستگارش که نابغه دانشگاهه جواب مثبت داد نیکا هم شوهر تاجیک که پولداره کرده تاجیکه زنگ زد گفت تعداد بگین میخام تاجیکستان عروسی بگیرم(من حدسم اینه با ماشین ارسطو دست جمعی برن عروسی تاجیکستان)