مثلا عصبانی شده باشید یا نا امید و همینطور ی چیزی گفته باشید از رو عصبانیت و اون موضوع پیش بیاد
اگه آره تعریف کنید
آره با مامانم دعوا کردم گفتم ایشالا بمیرم
ظهرش داشتم با دوستم میرفتم کافه یه موتوری زد بهم ولی زنده موندم😅
من بچه بودم خیلی کنجکاو بودم که اتاق عمل چه شکلیه و دوست داشتم ببینم گفتم خدایا برم اتاق عمل و ببینم
به ماه نکشید از دوچرخه افتادم زمین کل صورت و دهنم پاره شد رفتم اتاق عمل 😂😂😂
در حق داداشم گرف
دعوامون شد مشت زد بهم رو شوخی بود ولی بهش گفتم دستت بشکنه
دوساعت بعدش با آتل اومدد خونه
نه اصلا نمیتونم بد بخوام حتی برای دشمنم
اثر بدی داره
نه ولی آه و نفرینم در حق دیگران میگیره شوهرم میترسه ازم...خودمم گاهی تعجب میکنم.
مثلا بابام اذیتم می‌کرد با حرفاش گفتم الهی یه مریضی بگیرم دیگه بهم گیر نده دقیقا دوسه روز بعدش سرماخوردم و نفس تنگی گرفتم ولی با اون حال کارای خونه رو هم انجام دادم چون مادرم کمرش درد میکنه
آره گفتم 😂
چون مریض بودم آرزوی مرگ میکردم
چشمت روز بد نبینه فرشته مرگ رو تو اتاقم دیدم
مفصله دوست ندارم اینجا تعریف کنم
خودم شنیدم صدای قلبم بعد هر ضربان ضعیف و ضعیف تر میشد و بعدش ایستاد
با دعاهای مادرم برگشتم
بچگی و خامی خواهر
ولی اووووف تو اتاق عمل ی پرستار جذاااااب بالاسرم بود 😂😂😂 آنقدر ناز میاوردم سرش دستمو نمی‌دادم سرم بزنه اتاق عملو گذاشته بودم رو سرم😂😂😂
بعد فکر کن عملو با بی حسی بود وسط عمل پرستاره می‌گفت اگه گفتی چی دستمه من میگفتم قیچی اون می‌گفت نه چاقو😐😐😂😂
خدایا من گفتم اتاق عمل ببینم ولی نه دیگه اینجوری 😤💚
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
