کارخجالت اوری ک قبلا انجام دادین

عید دیدنی رفتیم خونه مادرم.زن داداشم اونجا بود.طبق عادت دست مادر م بوسیدم بعد که با زنداداشم سلام علیک کردم دست اونم بوسیدم.

به زن داداشم گفتم حرومت  باشه حالا من حواسم نبود تو چرا دستت دادی من بوس کنم.گفت من شوک شدم نذاشتی واکنش نشون بدم

😄😄😄

چیشد باهاش ازدواج کردی

سال 89 دانشجوی یه شهری بودم همسرم دانشجوی شهر دیگه.  استادم که اصلا صمیمی نبودیم.  بهم پیشنهاد داد پایاننامه امو تهران بردارم و کارهامو جور کرد اومدم مصاحبه شرق تهران بعدش باید میرفتم ترمینال  استادم گفت برسونمت منم مث ک ص خولا رفتم عقب ماشین نشستم استادم یه نگاع کرد گفت بیا جلو و من مص احمقا گفتم نه مرسی   

اونا هرزن تو چرا مثل اونا شدی

😄 حالا چی فکرت مشغول کرده بود که اینکارو کردی؟

اره خواهر خنده هم داره بگو اخ دختر این چه کاری بود کردی این اولین واخرین باری بودی که سوتی به این بدی دادم دیگه درس  عبرتم شود 

رفتم سبزی بخرم به مرده گفتم سبزی خورد کن دارین منظورم سبزی خوردن بود هنگ بود فرار کردن

هیچی خودم نمیدونم چی شد 

اخه ارتباطمون عمیق نیس که 

نه بابا مگه خرمیشد شانس من بود گفتم ان شاالله یه بدش گیرش بیاد روزی صدبار به خدا بگه کاش همون از خدا خواسته رو گرفته بودم 

کلاس شیشم بودم بعد دستام پرررر پشم بعد چتری افتضاحی زده بودم خودم اصن یاد خودم میگفتم دلم میخواد خودمو از بالا بندازم پایین بعد تو هال من و شوهر عمه ام بودیم عید بود بعد سکوت کرده بودیم یدفه اشاره کردم ب پشمای دستم گفتم مایه خجالته بعد بنده خدا شوهر عمه ام آدم سر به زیریه بیچاره سرشو انداخت پایین خجالت طور گف ن این چه حرفیه. واااااااااایییییییییییییی دلم میخواد خودمو بکشم اصن هروقت یادم میفته روم نمیشه تو صورتش نگا کنم. بعضی وقتا آخر شب یادم میفته تا صبح ب خودم فش میدم 😭😭😂😂😂

انشاالله یکی بهترش نصیبت بشه

اینکه با یکی از پسرای فامیل رابطه صمیمی داشتم از نظر خودم اما از نظر اون فک کرد روش کراشم😑😑الان از زاویه دید اون به رفتارام نگاه میکنم دلم میخاد خودمو خفه کنم

خیلی قدیما وقتی ساعتو یساعت میبردن عقب من استوری میزاشتم امشب دوبار دوستت دارم ♥️♥️:♥️♥️ بعضیام برام ایموجی خنده میفرستادنا ولی از رو نمیرفتم 😭