ترجمه قسمت ابتدایی :
بجان میبندم آرزویت را
دروغ است هر که گفته تو را رها میکنم
و اگر در مسرم اتش قرار دهند
با اشک چشمانم خاموشش خاهم کرد
درب[خانه ات] را میزنم و ت را میبینم
دیوار های ساخته شده [بین مان] را خراب میکنم
و از میان من و ت برمیدارم
و با ت صحبت میکنم و ت نیز با من سخن میگویی و میشنومت
چ چیزی میخاهی بشوی
پرنده و پرواز کنی
منم با ت پرواز میکنم
بالاخره ک مینشینی و ت را [درچنگ]میگیرم
چ چیزی میخاهی بشوی
ماهی در آب
بالاخره ک هم ب روی اب میایی و من صیدت میکنم
چ چیزی میخاهی بشوی(۲)