من دوتا بچه کوچولو پسر فوق العاده شیطون دارم خودمم یه مقدار تنبلم و باید روزانه ده ساعت بخوابم وگرنه بی حال میشم خونه بهم ریخته و کثیف شده با این که خونه تکونی انجام دادم ولی اصلا انگار ن انگار
دیروز مامان خودم بهم گفت میاد خونم عید دیدنی منم چون خسته بودم سه روز کم خوابی داشتم و خونه بهم ریخته بود شدید به شوهرم گفتم بگو ما جایی دعوتیم و مثلا پنچ شنبه بیاید چهار شنبه نیستیم
شوهرمم گفت باشه
دیشب خونه خواهرم دعوت بودم بابام با شوهرم حرف زد که من دیگه مرخصی ندارن و مهمونی فردا رو کنسل کن بزار ما چهار شنبه بیایم
شوهرم جلو جم گفت چرا حقیقت رو نمیگی به بابا😭😭با چشم اشاره کردم گفتم خب دعوتیم قول دادیم نمیشه کنسل کنیم تدارکات دیدن
و رفتم اتاق پیش بچه ها
بابام داشت حرف میزد که شوهرم قبول کنه چهار شنبه بیان یهو شوهرم در نبود من جلو جمع یعنی دامادها و..... گفت دخترت دروغ میگه خونه امادگی مهمون رو نداره برای همین میخواد نیاید جایی دعوت نیستیم دلخور نشید تقصیر دختره ما جایی نمیریم
خیلی خیلی ناراحتم میخوام طلاق ازش بگیرم این دشمنه یا شوهرمه
ابرو ریزی میکنه همه جاااا