چیکار میکنین ؟ همسرتون نمیگه شب بریم اونجا بخوابیم؟
کار شوهرم طوریه که ظهرها برای استراحت میره خونه مادرش
خیلی اذیت میشم با اینکه ظاهرا اهل دخالت نیست اصلا
الانم عموی شوهرم شهرستان مریض شده پدرشوهرم رفته پیشش
شوهرم هرشب میگه مادرم تنهاست . دوسه شب رفتیم ولی گفتم برگردیم خونه خودمون.
گفتم برادرت بره میگه اونم صبح ها یا ظهر ها میره سر میزنه. بچه داره سخته الانم رفته سفر .
شوهرم بچه اوله استرس گرفتم اگه خدای نکرده اتفاقی بیفته بعد ۱۲۰ سال ، شوهرم میخواد زور کنه مدام اونجا باشیم
اشکال نداره وقتی مامانش خوبه
مادر شوهرم تنهاست و هر روز یه موضوع جدید داریم
من خونه پدرشوهرم طبقه بالاست.بخدا شوهرم همیشه بالاست.اصلا یادش نیست زن داره.میزه اونجا غذا هم میخوره.پدر و مادرش هم سالم هستن و هم جووون
چ حوصله ایی مادره داره
والادمادر شوهر ما میگه ماهی یبار نیایید
انگار لولو قراره بخورشون.اکثر مادر سوهرا عین یه دختر بجه لوس ناز و ادا دارن
من هر روز ظهر شوهرم اونجاست هرشب مادر شوهر میاد خونم دیگه به خدا دیوونه شدم زنک اثلا خونش نمیمونه الان به خاطر همین تاپیک گذاشتم ،خدایا خودت کمکم کن چقدر دعا کنم دیگه
پدرشوهرم پنج ساله فوت کرده فقط چل روز اونجابودیم بعدش فقط هفته ایی یه باررفتیم تازه من خودم بیشترازشوهرم میرم خداروشکرمادرشوهرم ادم اویزونی نیست تازه دعوت میکنم به زورمیاد یااصلاخونمون نمیخوابه مگرمجبورشه درکل بستگی به شخصیت خودمادرشوهرت داره
به شوهرت بگو بحث یه روز دو روز که نیست مادرت همیشه تتهاست ماهم میریم گاهی بهش سر میزنیم ولی اگه تند تند بریم بهمون عادت میکنه بدتره براش ... هواشو داشته باشین بهش سر بزنین ببرینش خونه خودتون ولی مثلا هفته ای یه بار شوهرتون طبیعیه به فکر مادرش باشه شما ام دوسش داشته باشین تا دعاش پشت زندگیتون باشه ولی هرچیزی به اندازش باشه
مادر شوهرم تنهاس
پدر شوهرم رفته عیاشی
هر روز یه موضوع جدید داریم و همشم میگه زنتو نیار🙂منم رفتتی میگه کفششو قایم میکنم
وای منم ی مادرشوهر دردری دارم فقط عشق گشتن مهمونیه
من شهر دیگم بوده ک پدرشوهرمویک‌ماه تنهاگذاشته اومده خونه مامونده گاهی میگم‌اگ‌دورازجون‌اون نباشه فک‌کنم دیگ یکسره اینجاباشه
