قرار بود بعد ماه رمضون نامزد کنیم همه چی اوکی بود یهو بابام از این رو به اون رو شد دیشب یهو گفت نه
گفت دیگه اسم اون خانواده رو نیارید
اونا سنی ما شیعه
قوممون با هم فرق داره با هم نمیسازید
امشب گفتم فایده نداره با هم موندنمون
گفت صبر کن درست میشه گفتم دیگه نمیشه
قلبم درد میکنه
حالم بده خیلی بد
معده درد دارم
دارم دیوونه میشم چطور کنار بیام
چجوری فراموشش کنم
اصلا میتونم بعد این زندگی کنم