باباا بخدا من خسته شدم
من نزدیک ۲۵ سالمه
مامانم هرروز خونه باباشه خب من دوس ندااارم برم من دوس دارم خونه مون باشم
حدود دو سالی هم میشه ت رابطم و قراره تا یکی دو ماه بیان خواستگاری منم این روزا خیلی سعی میکنم باهاش باشم تا سعی کنم خطا نکنم خانواده ها راضی ان هااا
الان هم رسیده باز از خونه باباش یکسره داره زیر لب غر میزنه ادم نیستی ادم حسابت میکنن خانوادم فک کردی چیه و… دائم چطور پامیشی حاضر میشی میری بیرون میمیری بیای اونجا
هر روز خدا اونجاس منم والا دو روز یه بار یا یک در میون میرم
چیکار کنم اخههههه