2777
2789

از من بعیده اینجوری حرف بزنم ولی واقعا دارم دیوونه میشم از کاراش 

مدام میخواد خودشو بچسبونه به داداشش 

اوایل میخواستم مراعاتشو بکنم به همسرمم میگفتم حواست بهش باشه و اینا 

انقد شورش دراومد که همسرم خودش شاکی شد و گفت دیگه نمیخوام بهش سرویس بدم 

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.لطفاً اگه داستان زندگی‌مو کامل نمی‌دونید، با قضاوت یا نگاه سنگین، زخم تازه نزنید.گاهی یه مادر، بچه‌هاش رو داره… اما هنوز دلش واسه مادری کردن تنگه:)

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

این چه ادبیاتیه

خواهرشه

خدایا من و او را بی هم مبین و بی هم مخواه =)))گوردوم وورولدوم))از هرکسی که این امضا رو میخونه یه خواهش دارم>>>>>>میشه به خدا بگی صلاحشو بزار تو آرزو هاش این دختر از بس سختی کشید و نرسید و همه گفتن صلاحته خسته اس .....
برای من دوتاشون عادینیکیش به خون ما تشنس🤣🤣🤣

این یکی یدونه‌ست 

پدر منو درآورده

کلا یه خواهر داره همسرم 

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.لطفاً اگه داستان زندگی‌مو کامل نمی‌دونید، با قضاوت یا نگاه سنگین، زخم تازه نزنید.گاهی یه مادر، بچه‌هاش رو داره… اما هنوز دلش واسه مادری کردن تنگه:)

شوهر من که برای حرص دادن من به داداش کوچیکش سرویس میداد منم اوایل خیلی حرص می خوردم بعد خودم زدم به بی تفاوتی آدم شد 

اما همین که همسرت آگاهه و می‌دونه کار خواهرش درست نیست خیلی خوبه تو دخالت نکن بزار خودش حلش کنه

من خیلی وابسته بودم اماازوقتی ازدواج کرده خودموکشیدم کنارکه یه وقت مزاحم زندگیشون نباشم

دمت گرم که باشعوری 

این یجوری گریه زاری میکنه انگار من هووشم

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.لطفاً اگه داستان زندگی‌مو کامل نمی‌دونید، با قضاوت یا نگاه سنگین، زخم تازه نزنید.گاهی یه مادر، بچه‌هاش رو داره… اما هنوز دلش واسه مادری کردن تنگه:)

خواهر شوهر های من اصلا شوهر ندارن همه چیزشون باشوهر منه

 نظرات ما از پرسه زدن در شبکه های اجتماعی سرچشمه میگیرن ،نه مطالعه کتاب ها ....این تقلید از دانایی ،درواقع الگوی جدید نادانی است ........... اینستاگرام پرشده از رقص یه مشت زن و شوهرخل و چل که باقر کمر،صاحب خونه و ماشین میشن،اونوقت دانشگاه رفته هامون یا تو اسنپ کار میکنن یا پیک موتوری........

این چه ادبیاتیهخواهرشه

من اصلا اینجوری حرف نمیزدم بخدا 

خیلی احترام نگه میدارم کلا!

اما واقعا حالمو بد کرده

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.لطفاً اگه داستان زندگی‌مو کامل نمی‌دونید، با قضاوت یا نگاه سنگین، زخم تازه نزنید.گاهی یه مادر، بچه‌هاش رو داره… اما هنوز دلش واسه مادری کردن تنگه:)

اگه عکس العمل منفی ببینه ازت بدتر می‌کنهبی تفاوت باشلااقل ظاهرت رو حفظ کن

ظاهرا که خیلی خونسردم 

حتی قلبا دوسش هم دارم اما خسته شدم

من مادری‌ام که روزی خونه‌اش از صدای بچه‌هاش گرم بود، اما حالا بدون حضور دائمی‌شون زندگی می‌کنه.از همسر اولم جدا شدم، حالا در کنار همسر جدیدم مسیر تازه‌ای رو شروع کردم…بچه‌هام رو می‌بینم، از دیدنشون محروم نیستم— اما درد من، فقط ندیدن نیست…درد من اینه که نمی‌تونم هر روز، هر لحظه، مادری کنم همون‌جوری که دلم می‌خواد.مادری، فقط به اسم و دیدار نیست… به لمس لحظه‌لحظه‌هاست.و من هنوز مامانم، با تمام جانم.لطفاً اگه داستان زندگی‌مو کامل نمی‌دونید، با قضاوت یا نگاه سنگین، زخم تازه نزنید.گاهی یه مادر، بچه‌هاش رو داره… اما هنوز دلش واسه مادری کردن تنگه:)

من اصلا اینجوری حرف نمیزدم بخدا خیلی احترام نگه میدارم کلا!اما واقعا حالمو بد کرده

من آرزومه یه داداش بزرگ‌ داشته باشم

داداش بزرگ مث پشتوانه آدمه

خدایا من و او را بی هم مبین و بی هم مخواه =)))گوردوم وورولدوم))از هرکسی که این امضا رو میخونه یه خواهش دارم>>>>>>میشه به خدا بگی صلاحشو بزار تو آرزو هاش این دختر از بس سختی کشید و نرسید و همه گفتن صلاحته خسته اس .....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792