وای من اگ جات بودم همون اول ک اومدن بالاسرم میشستم میزاشتم شون کنار خیلی صبر داری و زرنگی
اگ اون موقع میگفتی فکر نمیکنم طلاقت میدادن ..
خیلی خوب بود ،ممنونم ازت همشوخوندم😍
اسی دمت گرم، فقط خونم به جوش اومد از دست علی و ننه ش
اون قسمت پرستار و جراح عمومی و.. راست بود؟😍
چه شانسی دختر خداروشکر که الان خوشبختی❤️
چقدر خوب خداروشکر خوشبختشی
ننه قمر جان .داستانتون قشنگ ب. قلمتون روان بود .دوست داشتم .
منم به نوشتن علاقه دارم و تو تاپیکم داستان زندگیم رو نوشتم .
زندگی من پر چالش بوده .منم مثل شما زندگیم با چالشایی روبه رو بود .و البته ادامه رو ننوشتم چون دیده نشدم ☹
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
50 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
