شوهرم کلی عشق بهم میده کلی محبت میکنه هیچ وقت بهم نه نمیگه ولی من باهاش سردم به خاطر شکست هایی ک تو گذشته خوردم تمام تلاشش میکنه من فراموش کنم ولی من خیلی رفتارم باهاش سرده نمیدونم چکار کنم
کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شدكوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود بردمن پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين مي نوازد، آرام، آرام. پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد