خواهر شوهرم داشت از مادر شوهرش غیبت میکرد

شما میدونید پسر هیچی نداره و خرج ننه ش کرده چرا پس زنشون شدین؟؟من خودمم همسرم حتی نان هم برا خونه باباش میخریده همهههه چی لختش کردن... ولی مجردیش بمن ربط نداره بااینکه از خودم گذشتم تا بتونیم زندگیمونو درست کنیپ وامم طلاهام کادو هام جتی مراسمم نگرفتم یه لباس عروس نپوشیدم اخر سرم مادرش همه جا جار زد خونه براشون خریدیم😂😂سندشم بردن

... اینو گفتم بدونین که خودمم همین مشکلو دارم.... اینگه بعضیا میگن بکارت زن روابطش در گذشته هیچیش به مرد ربط نداره مس نباید توقع داشت مرد هم از نوزادی برای زن زندگی کنه

من خیلی تنها آروم بی کس بودم فکر میکنی اینو میگفتم یک نفر پشتم بودن یکسال همینجور سکوت کردم دیدم نه توهین به شخصیتم داره میشه اینقدر جواب میدم قبلا گریه ناز عشوه میریخت الان دید برامن حناش رنگی نداره کمتر شده اینقدر تخریب شخصیتی کردم تا ک بچه هاش یه ذره سرشون هوش اومده فکرکن توقع داشت روز مادر و عید اینا کادو خوب بگیره حتی در توان باشه طلا بگیره بعد خودش فقط تبریک استدلالش هم اینه من چی دارم من ک حقوق بگیر نیستم شکر خدا هم بیش من پول داری هم بیشتر من طلا داری دل بکن

من گفتم گذشته... و اینکه میگم خیلیا دیدممم نگفتم اینجا گفتن

آره منم زیاد دیدم

مخصوصا وقتی چندتا پسر دختر دارن، نوه هم دارن، مثلا یکی رو نگه میدارن برای خدمت به خودشون! براشون مهم نیست اون زن بگیره، میخوان کار خونه بکنه و خرج کنه

دلم خیلی میسوزه اینجوری میبینم

تو چه میدونی جبران نشده؟

شاید داشتن به همسر خوب جواب زحمات شوهرت بوده شاید هم رفع یه بلا مثلا

در ثانی قرار نبست یکی خوبی کنه زمان جبرانش از طرف خدا هم تعیین کنه

اینو بدون ذره ای ،ذره ای حتی به اندازه یه ارزن از حق کسی پیش خدا ضایع نمیشه

خوب گفتی. با شوهر منم همین کارو کردن

ولی حرفم حق بود

عزیزم من ک نمیدونستم خرج اینجوری کرده

بعدم شوهر من دارا بود چون کسی ک از هفت سالگی کار کنه جنم داره عرضه داره

بعدم ناراحتی من سر نان و پنیر نیس حتی ناراحتی من سر خرید طلا گوشی خونه ماشین هم نیس ناراحتیم سر اینه هنوزم توقع پول خوب دارن ولی خودشون هیچ کمکی به بچشون نکردن تازه تو اون شرایط از جیب بچه کندن هم

شوهر من کارتش دست خواهرش بوده خونه میساخته برا باباش شوهر من زمین 20میلیونی رو 28میلیون با کلی التماس خرید ک دیوار به دیوار باباش باشه حالا ک میگه میخوام بفروشم هربار با ناراحتی حرف اونا کنسل میکنه از عمد رفتار های بد نشون میدن آخرین بارم خواهرش بهم ریخت گفت پس چرا زمین خریدی خونه ساختی... شوهرم نزاشت حرفشو بزنه گفت کسی ازمن نخواسته بود خودم خواستم انجام دادم الانم خودم نمیخوام اگه خودشون بگن ما بریم شهر دیگه استان دیگه مشکلی نیس اما ما نباید هدف مون خونه جابجا کردن باشه ک حداقل یه ربع فاصله با اونا داریم

من زبونشو ندارم. شوهرم باید بگه که اونم نمیگه