و سکوتی که شبیه سکوت نبود ! یک روز سرانجام طاقتش طاق میشود و با صدای بلند جواب همه را می دهد … آدم هایی که سکوت می کنند یک روز فریاد می کشند. از جلد خود بیرون می آیند و کس دیگری می شوند ؛ کسی وحشتناک و غمگین. و آن وقت دیگر کنترلشان خارج می شود . نباید سر به سرشان گذاشت …
یه دختره که خودشو بد بخت میکنه با ازدواج با مردی که بهش خیانت کرد بعد میره زن سوم پسر عموش میشه
و سکوتی که شبیه سکوت نبود ! یک روز سرانجام طاقتش طاق میشود و با صدای بلند جواب همه را می دهد … آدم هایی که سکوت می کنند یک روز فریاد می کشند. از جلد خود بیرون می آیند و کس دیگری می شوند ؛ کسی وحشتناک و غمگین. و آن وقت دیگر کنترلشان خارج می شود . نباید سر به سرشان گذاشت …
بعد اینا تجربه هاشه که داره به دختر برادرش میگه شوهر اولل کتکش میزنه پولاشو میگیره و اینارو به هیچ کس نمیگه چون پدرش گفته بود نکن و بعد ازدواج گفت تو دختر من نیستی بعد فرار کرد و مادر شوهرشو کتک زد و بعد طلاق با پدر مادرش خوب شد ولی باز به هیچ کس چیزی نگفت
و سکوتی که شبیه سکوت نبود ! یک روز سرانجام طاقتش طاق میشود و با صدای بلند جواب همه را می دهد … آدم هایی که سکوت می کنند یک روز فریاد می کشند. از جلد خود بیرون می آیند و کس دیگری می شوند ؛ کسی وحشتناک و غمگین. و آن وقت دیگر کنترلشان خارج می شود . نباید سر به سرشان گذاشت …