2777
2789
عنوان

یه شوهر نچسب و گنداخلاق دارم به ستوه اومدم

| مشاهده متن کامل بحث + 3905 بازدید | 158 پست
اصلا نمیخوام کسی رو قضاوت کنم چون من تو زندگی کسی نیستم اما واقعا چطور میشه که می‌ذارید توهین بکنه ش ...

من چون حس میکردم زندگی خیلی سختی داشته یکم مدارا میکردم باهاش انگار دست خودش نیست 

من باید اونی بشم که میخوام, چون یه بار بیشتر زندگی نمیکنم, خدایا خودت کمکم کن...
تو خیلی خانمی عزیزم. نمیشه جدا شی

همین دیگه جدا باید بشم و نمی‌خوام بعدش ازدواج بکنم و دیگه شانس مادر شدن رو واسه همیشه از دست میدم 🥲😭خیلی گریه کردم وقتی بچه رو دیدم دوست داشتم منم مادر بشم ولی وقتی این آدم درست بشو نیست و منو مجبور می‌کنه طلاق بگیرم و بعدش نمیخوام دیگه ازدواج کنم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببخشید میپرسم فضولی نباشه ولی از اول اینجوری بودین ؟ یا با عشق شروع کردین

 از اول .

عشقی نبود.

شوهرم هر وقت صاحب کارش پولشو دیر میده و رووش نمیشه بهش بگه پولمو بریز هی میاد چپ وراست فحشم میده.بعد که صاحب کارش پولشو داد هی میاد میبرم خرید وشادی و..


فحش بدتر بده! بگو معلوم نیست ننت زیر کدوم سگ خوابیده توی پاچه‌گیر هار رو پس انداخته! الهی سر خواهرات ...

باورت نمیشه مامانش گله. چقدر این زن خدمت میکنه و زبانش کوتاست . 

من باید اونی بشم که میخوام, چون یه بار بیشتر زندگی نمیکنم, خدایا خودت کمکم کن...
آره 😭تو خیابون زار میزدمممممممممم که چرا سهم مادر شدن رو از خودم گرفتم

چندسالته؟ شوهرت بچه میخواد؟

من باید اونی بشم که میخوام, چون یه بار بیشتر زندگی نمیکنم, خدایا خودت کمکم کن...
خانوما دوست داشتید بگید از کی روتون اینجوری تو روی هم باز شد مثلا چند وقت بعد ازدواج

بعد یه سال من خیلی صبوری کردم یهو منفجر شدم چون رفیق باز بود و بیشتر بیشتر با خانوادش بود  یه جایی رسیده بود که برادر زادش بهم گفت عمو منو بیشتر از تو دوست داره من خندیدم چیزی نگفتم بعد گفت بزار از عمو بپرسم از شوهرم پرسید شوهرم گفت معلومه که تو عشق عمویی تو رو بیشتر دوست دارم برادر زادش هم دختره از من چندسال بزرگتر 


از اول .عشقی نبود.شوهرم هر وقت صاحب کارش پولشو دیر میده و رووش نمیشه بهش بگه پولمو بریز هی میاد چپ و ...

اهان آخه بعضیا اول خیلی خوب و خوشن بعدها حرمت ها شکسته میشه من از این قسمت ازدواج خیلی میترسم که رومون تو روی هم باز بشه البته هنوز ازدواج نکردم

خانوما دوست داشتید بگید از کی روتون اینجوری تو روی هم باز شد مثلا چند وقت بعد ازدواج

من از همون اول ازدواج حتی روز عروسی هم دعوا داشتیم

من باید اونی بشم که میخوام, چون یه بار بیشتر زندگی نمیکنم, خدایا خودت کمکم کن...
اهان آخه بعضیا اول خیلی خوب و خوشن بعدها حرمت ها شکسته میشه من از این قسمت ازدواج خیلی میترسم که روم ...

این قشنگ تو نامزدی وعقد خودشو نشون داد ولی پدرم وحشی بود و دیووونه مادرمم سرطان داشت وروزای آخر عمرش بود میخاست ببینه که عروسی میکنم چون میگفت مجرد بمونی بابات اذیتت میکنه

همین دیگه جدا باید بشم و نمی‌خوام بعدش ازدواج بکنم و دیگه شانس مادر شدن رو واسه همیشه از دست میدم 🥲 ...

بخدا که خیلی عاقلی

اصلا بچه دار نشو و جدا شو انشالله برای خدا طولی نداره بهترینها رو نصیبت کنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792