من امروز با خاله هام رفتم بیرون پشیمون شدم
احساس کردم کاملا ندیده و اصکل هستن
من کف پام شکست از یس باهاشون راه رفتم
از ساعت ۴ تا ۱۰ شب اگر مانعی نداشتن تا صبح تو خیابون ها میگشتن
من تو شرایطی بودم اصلا نمیتونستم برگردم برم خونمون
من خودم ادمیم که بیرون نرم دق میکنم ولی انقدر ندیده و ناچیز نیستم
با اینکه خیلی میرن بیرون ولی عین ندیده ها هستن ۳ بار شهر رو دور زدن کامل و هی ذوق میکردن وای وای شهر ،بریم بگردیم
تاحالا دیدین همچین ادمهایه ندیده ای رو؟
قشنگ پاهام فلج شدن نمیتونم راه برم
تاسف میخورم براشون انقدر ندیده هستن
کلا همیشه همینقدر ندیده و یجورایی پشت کوهین رفتاراشون ادم رو اذیت میکنه
شما بودین قطع ارتباط میکردین؟