من صدای باد و حرف زدن میشنیدم و خیلی ترسناک بود
چشمامم بسته نمیشد
ب زور پامو تکون تکون میدادم تا خوب شم
حتی یبار شاید باورت نشه انقد شدید بود حس کردم ینفر داره خفم میکنه
و بالا سرمه
منم ب شدت پامو تکون دادم و مثلا تو خواب و بیداری بودم حس کردم دارم از خودم دفاع میکنم ک اون ادمو جدا کنم از رو سینم