2777
2789

وقتی 16سالم بود خیالپردازی رو با اهنگ گوش دادم 😅


با هر اهنگ ی زندگی خیالی برا خودم میساختم 


کم کم معتادش شدم و ارتباطم سال به سال با واقعیت قطع شد و من همش در حال رویابافی بودم 😔


کم کم تو رفتارم مشخص شد با ادمایی که تصور میکردم حرف میزدم


حالا خیلی بعد شده هزار تا تخیل تو در تو دارم وقتی هم نخوام ذهنم رویا میبافه 


یهو میبینم دارم با ادمای تخیلی حرف می زنم و میگم و میخندم و فحش میدم و 


نصیحت میکنم 


وقتی هم بیرون میام از رویا تا میام درس بخونم هی فک می کنم همون ادما دارن 


نگام میکنن و حواسشون به من هست

مدام سعی میکنم بهتر باشم از نظرشون 


بعد به خودم میگم اع راحت باش اینجا هیچکس نیست

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم اینجوری بودم که فکر کنم نگاهم میکنن، چیکار کردی تو؟؟ 

البته برای من خیلیکمه

برای خودت معیار های مختلف و رنگی رنگی نذار، یه روزی یه جایی یه ادمی میاد سر راهت که با هیچکدوم از معیار های ذهنیت سازگاری نداه ولی عجیب با معیار های قلبت میسازه.✨ 

من بعد شکست عشقی .اینطوری شدم...تلفن خاموش بود.اما باهاش حرف میزدم.شوخی میکردم.میخندیدم.بعدش گریه میکردم گوشی پرت میکردم....اما گذشت تموم شد....

تا وقتی خدا هست،ریشه ی هیچ آرزویی خشک نمیشه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز